«بهای پیشرفت»

نوشته‌ی جان اچ. بادلی
ترجمه‌ی آرش حسینیان
چاپ اول: اینترنتی، اسفند 1393
در دست انتشار

از متن کتاب:
رژیم غذاییِ سنتی قبایل، به شکلی تحسین‌برانگیز با نیازهای بدنی‌شان و منابع غذایی در دسترس‌شان سازگار و هماهنگ است. اگرچه ممکن است این رژیم‌ها برای غریبه‌ها عجیب و غریب، مضحک، و بدمزه به نظر برسد، اما بعید است که نواوری‌های وارداتی توانسته باشد الگویی بهتر از آن به ایشان ارائه کند. با توجه به تعادل ظریف و پیچیدگی‌های موجود در هر نظام معیشتی، تغییر همواره با خطراتی روبرو است، اما برای اقوام بومی، پیامدهای تغییر رژیم غذایی به الگوی مدرن فاجعه‌بار بوده است. 
تحت شرایط عادی، عادات غذایی به طور قابل توجهی در برابر تغییر مقاوم هستند و در واقع بعید است که افراد رژیم غذایی سنتی خود را به طور داوطلبانه به نفع وابستگی به وارداتِ بیگانه که تامین‌شان نیز دشوار است کنار بگذارند. البته در برخی موارد، غذاهای وارداتی برای بومیان تبدیل به نمادی از غریبه‌های قدرتمند شده است و بنابراین آنها برای دستیابی به اعتباری بالاتر، این کالاهای وارداتی را ترجیح داده‌‌اند. این حالت گاهی منجر به اتفاقات عجیب و غریبی شده است، مثلاً سرخپوستان آمازون، در حالیکه خود به ماهی‌های فراوان و با کیفیت در رودخانه‌هاشان دسترسی داشتند، مصرف کنسروهای ماهیِ تنِ وارداتی را انتخاب کردند. نمونه‌ی دیگر از این موقعیت، در میان اقوامی اتفاق افتاده است که مادران ترجیح داده‌اند نوزادان‌شان را با شیر قوطیِ از نظر غذایی ناکافی و گران‌قیمت، آنهم در شیشه‌‌شیرهای غیربهداشتی اما «باکلاس» تغذیه کنند. «کلاس‌بالا» بودنِ این کالاها، غالباً توسط تاجران و کمپین‌های تبلیغاتیِ زرنگ تبلیغ می‌شود. 
اما جدا از این تغییراتِ ظاهراً داوطلبانه، به نظر می‌رسد که در اغلب مواقع، تغییرات غذایی از طریق شرایطی فراتر از کنترل اقوام بومی، و علارغم رضایت ایشان بر آنها تحمیل شده است. در برخی مناطق، محصولات غذایی جدید توسط دستورات دولت وارد شده است، یا به عنوان پیامدی از تغییر مکان اجباری افراد یا دیگر سیاست‌های طراحی‌شده برای پایان دادن به شکار، زندگی روستایی، یا تغییر وضعیت کشت و کار صورت گرفته است. 
طی این سالها، در عادات غذاییِ بومیان نیز به علتِ تخریب گسترده‌ی محیط‌زیست توسط بیگانگان تغییر ایجاد شده است- مانند دوره‌ای که گوسفندچرانی، قلمروی خوراک‌جویان بومی استرالیا را تغییر دادند یا زمانی که مهاجمان اروپایی گله‌های گاومیش وحشی را که عنصر اصلی در الگوهای معیشت سرخپوستان پولینزی بود را از بین بردند. شاید عمده‌ترین علتِ تغییر رژیم غذایی زمانی اتفاق می‌‍‌افتد که بومیانِ سابقاً خودکفا درمی‌یابند که برای انجام کار مزدی، محصول‌فروشی، و دیگر فعالیت‌های مرتبط با توسعه‌ی اقتصادی که مایه‌ی اتکای بومیان در اقتصادِ جهانی است خداحافظی با زمان و انرژی لازم برای تولیدِ مواد غذاییِ معیشتی اجتناب‌ناپذیر است. بسیاری از افرادِ جوامع در حال توسعه به ناگهان دریافتند که خواه‌ناخواه، دیگر قادر به تامین مواد غذایی سنتی نیستند و بایستی پولِ جدیداً بدست‌آمده‌شان را صرف غذاهای گران‌قیمت و غالباً از نظر غذایی نامرغوب کارخانه‌ای کنند. 
در مجموع، داده‌های موجود ظاهراً نشان می‌دهد که تغییراتی که به واسطه‌ی شرکت در اقتصاد بازار جهانی در الگوهای غذایی بومیان ایجاد شده است منجر به تنزلِ سطح تغذیه‌ی افراد قبیله‌ای شده‌ است تا بهبود. به عبارت دقیق‌تر، مؤلفه‌های ویتامینی، معدنی و پروتئینی رژیم غذایی‌شان غالباً به طور جدی کاهش یافته و با مقادیر فزاینده‌ای از نشاسته و کربوهیدرات- عمدتاً در قالبِ آرد سفید و قندِ فراوری‌شده- جایگزین شده است. 
هرگونه تنزل در کیفیت رژیم غذایی یک جمعیت، تقریباً به طور قطع منجر به افزایش بیماری‌های ناشی از کمبودهای غذایی، و افتِ عمومی در وضعیت سلامتی آن جمعیت می‌شود. در واقع، همان‌طور که بومیان به سمت رژیمی مبتنی بر مواد غذاییِ وارداتی-کارخانه‌ای یا فراوری‌شده سوق پیدا کرده‌اند، شیوعِ چشمگیرِ سوء‌تغذیه، افزایش شدید در مشکلات دندان، و طیفی از دیگر اختلالات مرتبط با تغذیه به وجود آمده است. با توجه به پیچیدگیِ مفرطِ فیزیولوژیِ تغذیه تعجبی ندارد که حتی تغییرات غذایی از روی حسن‌نیت نیز پیامدهای فاجعه‌باری داشته‌اند. 

This is a Persian translation of
The Paper “The Price of Progress”
By John H. Bodley 
Part of the book “VICTIMS OF PROGRESS”, 1998, pp. 137-151.