اقتصاد به زبان خودمان

چرا نباید به حرف اقتصاددانان اعتماد کنیم

 

مجموعه‌ی 5 جلدی

اثر: جیم استنفورد

ترجمه‌ی آرش حسینیان . مهدی حسینی . مریم بیرمی . مهیار مقیمی

نشر پژواک . 1393 چاپ سوم، 1398

موضوع: اقتصاد، جامعه‌شناسی، سیاست،

 

معرفی اثر:

اقتصاد بسیار مهم‌تر از آن است که به اقتصاد‌دانان واگذار شود. مردم عادی، دانش اقتصادی ارزش‌مندی دارند. دانشی که متخصصان غالباً نادیده می‌گیرند. مهم‌تر آن‌که، تمامی تحلیل‌ها و توصیه‌هایی که متخصصان ارائه می‌کنند بیشتر اوقات تحت‌تاثیر جایگاهی است که این متخصصان در همان نظام اقتصادی‌ دارند چراکه در یک نظام‌ اقتصادی، هر کس دارای سود و زیان خودش است. یادگیری علم اقتصاد ‌به ما کمک می‌کند دریابیم در کجای سیستم قرار داریم و چگونه برای بهبود شرایط زندگی‌مان آستین بالا بزنیم.

یک اقتصاددان ممکن است به شما بگوید که شغل شما نهایتاً، به بالارفتن «نرخ بهره‌«‌ی بانک مرکزی بستگی دارد و هدف از این نیز، کنترل تورم است؛ یا بگوید تجارت آزاد، بهره‌وری و در پی آن درآمدها را افزایش می‌دهد (هرچند شاید شما شغل‌تان را در این فرایند از دست بدهید). یا بگوید که حذف اتحادیه‌های کارگری و حداقل دستمزد، جامعه را ثروت‌مندتر خواهد کرد یا بگوی اولش درد دارد اما نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود!

هرگز به یک اقتصاددان اعتماد نکنید. شرایط زندگی و کاری شما، معیار بهتری برای اعتماد است. به دنبال آموختن علم اقتصاد بروید تا بتوانید تشخیص دهید چه‌چیز شغل شما را حفظ می‌کند و چه‌چیز آن را در معرض تهدید قرار می‌دهد.

موضوع این است که مسائل اقتصادی، بحث‌هایی صرفاً فنی نیستند که گروهی متخصص به تنهایی بخواهند تکلیف‌شان را روشن کنند؛ آنها مباحثاتی عمیقاً سیاسی (به مفهوم وسیع کلمه) هستند و منافع طبقات مختلف در آن نقش مشخصی دارند. این مسئله در تمامی بخش‌های اقتصاد رخ می‌دهد و علم اقتصاد نبایستی این موضوع را نادیده بگیرد.