زیستن در محدودهی حدها
نبرد بومشناسی و اقتصاد
مجموعهی 3 جلدی
اثر: گارت هاردین
ترجمهی آرش حسینیان
نشر تلنگر، 1396
جلد اول: 190 صفحه، رقعی – 35 هزار تومان
موضوع: اقتصاد، بومشناسی، جمعیت، تاریخ، فلسفهی علم
معرفی اثر:
تجربه نشان میدهد ما در زمینهی پیشبینی آیندهی جمعیت جهان اصلاً موفق نبودهایم. در سال 1945، متخصصان پیشبینی کرده بودند که جمعیت جهان در سال 2000 به حدود 3 میلیارد نفر خواهد رسید که در عمل دو برابر این مقدار شد: یعنی 6 میلیارد. همینطور در سال 1933، متخصصان فکر میکردند جمعیت ایالات متحد احتمالاً زیر 150 میلیون نفر ثابت شود درحالیکه این کشور در حال حاضر 330 میلیون نفر جمعیت دارد و همچنان نیز این رقم درحال رشد است.
این شد که جمعیتشناسان اعلام کردند آنچه ما به شما ارائه میدهیم صرفاً «برونیابی» منحنیهای گذشته یا به اصطلاح ادامهدادن آنهاست و نه پیشبینی آینده. این توضیحات قطعاً تاثیر اندکی داشت و «برونیابی«های متخصصان با خوشحالی تبدیل به «پیشبینی«های آنها در مطبوعات میشد و فرقی نمیکرد جمعیتشناسان با چه دقتی سعی کنند گزارههایشان را حصارچینی و از این نوع برداشتها مصون کنند.
«اقتصاد» و «بومشناسی» از نظر ریشهشناسی با یکدیگر خواهر هستند. آنها هردو با مطالعهی رفتار جمعیتهایی از ارگانیسمها یا موجودات زنده سروکار دارند. بومشناسی با رفتار گیاهان و حیوانات سر و کار دارد در حالی که اقتصاد توجهش را محدود به رفتار تنها انسان میکند و تنها انواع خاصی از رفتار را مد نظر قرار میدهد. اگرچه مطالعات جمعیت، از آغاز تا به امروز در محور مباحث شاخهی بومشناسی بوده است، اما اقتصاد به طور نگرانکنندهای مبحث جمعیت را کنار گذاشته است.
اما اگر عضوی از یک خانواده، حین کار در کارگاه به دلیل اشتباه کارفرمایش کشته شود چه مقدار غرامت پولی بایستی به خانوادهاش پرداخت شود؟ کسانی که نسبت به «محاسبات عددی» حساسیت دارند شاید بگویند، "شما نمیتوانید برای زندگی قیمتی تعیین کنید." اما از این گفته دو نتیجه میتوان گرفت:
الف: ارزش پولی زندگی فراتر از حدی است که بتواند توسط افراد پرداخت شود.
ب: ارزش زندگی، از جنسی نیست که بتوان آن را با پول جبران کرد.
این در حالیست که هر دو نتیجه باطل هستند. اولی به این دلیل باطل است که پرداخت مقدار غیرقابلپرداختی پول به آن خانواده ممکن نیست. جملهی دوم نیز به این دلیل باطل است که پرداخت صفر دلار غرامت به وابستگانِ قربانی معقول نیست. جملهی اول توسط کارفرما رد خواهد شد و جملهی دوم توسط وابستگان فرد کشتهشده. به همین شکل، کسی میتواند با خوشخیالی بگوید زندگی و پول بایکدیگر قابلمقایسه نیستند. اما در زندگی واقعی، عدالت ایجاب میکند گاهی چیزهای غیرقابل مقایسه را با یکدیگر مقایسه کنیم.
از کتاب «زیستن در محدودهی حدها»
نگاه یک بومشناس زیستپسنگر به اقتصاد، سیاست و آیندهی انسان
یک متفکر بومشناس، درگیر پیامدهای درازمدت اقدامات است. او با نقشهای که صرفاً در ابتدا خوب به نظر میرسد راضی نمیشود؛ بلکه میخواهد بداند پیامدهای درازمدت اجراییکردن آن نقشه چه خواهد بود. زمانی که آنتیبیوتیکهای پنیسیلین به میدان آمد اتفاقی افتاد که باعث شد پزشکان به خوبی از رویکرد بومشناختی آگاه شوند. داستان از این قرار بود که آنتیبیوتیکها در روزهای اول گرانقیمت بودند و به دلایلی قابلفهم پزشکان تا مدتی سعی میکردند از دوزهای حداقلی استفاده کنند. نتیجهی این رویکرد، از نظر بومشناختی قابل پیشبینی بود: استفاده از دوزهای حداقلی برای عفونتهای مرگبار باعث شد قویترین باکتریها مقاوم شده و به زودی تبدیل به نسخهی متداول در بیمارستانها شوند که نتیجهاش جانباختن تعداد زیادی از انسانها بود. وقتی مجامع پزشکی به قوانین بومشناسی و انتخاب طبیعی آگاه شدند، استراتژیهای جدیدی در پیش گرفتند: از آن زمان به بعد، یا یک دوز سنگین از آنتیبیوتیک استفاده میشد یا اصلاً استفاده نمیشد. یک استراتژی دیگر نیز این بود که پزشکان سعی میکردند از طریق تعویض سریع یک آنتیبیونتیک با دیگری، به نوعی باکتریها را گول بزنند و به این شکل امیدوار بودند بتوانند از سرعت تکامل باکتریها و مقاومشدنشان در برابر یک آنتیبیوتیک خاص پیشی بگیرند.