نکته‌هایی در باب احساس خشنودی

 

اثر: یاوال حراری

ترجمه‌ی آرش حسینیان . میترا پرند

62 صفحه – 15 هزار تومان

موضوع: روان‌شناسی، فلسفه، تاریخ، جامعه‌شناسی

 

معرفی اثر:

در پانصد سال اخیر، دنیا تحولات چشمگیری به خود دیده است. اما آیا ما امروز خشنودتریم؟ آیا ثروتی را که بشر در پنج قرنِ گذشته انباشت کرده می‌توان نویدبخش سطح جدیدی از خشنودی معنا کرد؟ آیا «نیل آرمسترانگ» که رد پایش روی کره‌ی ماهِ بی‌باد و توفان همچنان دست‌نخورده باقی مانده، خشنودتر از آن شکارچی-گردآورنده‌ی ناشناسی‌ست که سی هزارسال پیش اثر دستش بر دیوارهای «غار چاوت» به جا مانده؟ اگر اینطور نیست، پس ثمره‌ی توسعه‌ی کشاورزی، شهرها، خط و نوشتن، ضرب سکه، امپراتوری‌ها، علم و صنعت چیست؟ تاریخ‌نگاران به ندرت چنین سوالهایی می‌پرسند، این در حالی‌ست که اکثر ایدئولوژی‌ها و برنامه‌های سیاسی کنونی، بر مبنای تعاریفی نسبتاً نادقیق و سطحی از خشنودی بشر بنا شده‌اند.

همینطور اگر خشنودی به سطح انتظارات بستگی دارد پس دو رُکنِ قدرتمند جوامع مدرن- یعنی رسانه‌های جمعی و صنعت تبلیغات- احتمالاً ناخواسته تاثیر منفی گسترده‌ای بر میزان خشنودی‌مان داشته باشند. اگر شما 5 هزار سال پیش، یک جوان هجده‌ساله در یک روستای کوچک بودید احتمالاً خود را فرد خوش‌تیپی می‌دانستید چون فقط 50 مرد دیگر در روستای شما بودند که اغلب‌شان یا پیر و نزار و چروکیده بودند، یا هنوز در مرحله‌ی کودکی قرار داشتند. اما اگر یک نوجوان امروزی باشید به احتمال زیاد از این نظر احساس کمبود می‌کنید. حتی اگر دوستان‌تان در مدرسه چندان خوش‌تیپ و خوش‌قیافه نباشند، شما خودتان را با آنها نمی‌سنجید بلکه خودتان را با ستارگان موسیقی، مدل‌ها و بازیگران سینما که تمام روز در فیس‌بوک، تلویزیون، و تابلوهای تبلیغاتی می‌بینید مقایسه می‌کنید.

احساس ناخشنودیِ مردم جهان سوم نیز ممکن است تنها ناشی از فقر، بیماری، فساد و نابسامانی سیاسی نباشد، بلکه از قرارگرفتنِ مستقیم در معرضِ جلوه‌های پرزرق‌وبرقِ جوامع غربی نیز مایه بگیرد.